بلاغ مبین

حوزه علمیه مجموعه‌ای از علم، و تربیت، و کارکردهای اجتماعی و سیاسی است

بلاغ مبین

حوزه علمیه مجموعه‌ای از علم، و تربیت، و کارکردهای اجتماعی و سیاسی است

بلاغ مبین

این وبلاگ ابتداء به نام « روحانیت و دفاع مقدس» بود که بمناسبت یکصدمین سال تاسیس حوزه علمیه قم وصدور پیام مقام معظم رهبری به «بلاغ مبین» تغییر نام یافت.

بخشی از پیام مقام معظم رهبری که با عنوان «حوزه پیشرو و سرآمد» مشهور گردید:

این سرفصل‌ها«حوزه‌ی علمیّه» را معنی میکند:
۱- یک مرکز علمی با تخصّصهای معیّن؛
۲- مرکز تربیت نیروی مهذّب و کارآمد برای هدایت دینی و اخلاقیِ جامعه؛
۳- خطّ مقدّم جبهه‌ی تقابل با تهدیدهای دشمنان در عرصه‌های گوناگون؛
۴- مرکز تولید و تبیین اندیشه‌ی اسلام در باب نظامات اجتماعی؛ از نظام سیاسی و شکل و محتوای آن، تا نظامات مربوط به اداره‌ی کشور، و تا نظام خانواده و روابط شخصی، بر اساس فقه و فلسفه و منظومه‌ی ارزشی اسلام؛
۵- مرکز و شاید قلّه‌ی نوآوری‌های تمدّنی و آینده‌نگری‌های لازم در چارچوب پیام جهانی اسلام

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۶ آبان ۹۷، ۱۷:۰۸ - 00:00 :.
    تسلیت
بسم الله الرحمن الرحیم


امروز 4 دی ماه مصادف است با شهادت شهدای بسیاری که در آخرین ساعات سوم خردادماه 1365 با رمز عملیات کربلای 4 خود را به آب و آتش زدند. به همین بهانه یادی می کنیم از سه شهید از جمع این شهدا :شهید حجت‌الاسلام «مهدی(حیدر) عبدوس» ،  شهید سیدعباس میرهادی و ابراهیم محبوب.

سه شهید از کربلای 4
مأموریت گلوله

شهید حجت‌الاسلام «مهدی(حیدر) عبدوس» مسئول تبلیغات جبهه‌های جنوب و از شهدای استان سمنان است که در 14 فروردین سال 1341 در خانواده‌ای مذهبی که مقلد امام خمینی(ره) بودند، متولد شد؛ او تا قبل از رفتن به مدرسه در جلسات قرآن شرکت می‌کرد.

شیخ عبدوس در دوران تحصیلش با وجود اینکه به خاطر فشار مادی لباس وصله‌دار می‌پوشید، درس و کلاس را ترک نکرد و مورد علاقه معلمش بود و به قول یکی از معلمان دوران ابتدایی که پس از شهادتش مطرح کرد، شهید باعث باحجاب شدن او شده بود.

این شهید علاقه زیادی به اهل بیت علیهم السلام به خصوص حضرت مهدی صلوات الله علیه داشت؛ در سال 59 عضو سپاه شد؛ در عملیات شکست حصر آبادان به عنوان تک‌تیرانداز حضور داشت؛ پس از آن با مسوولیت‌هایی همچون مسوول عقیدتی پادگان شهدای کرمانشاه، تبلیغات گردان، مسوول تبلیغات قرارگاه خاتم‌الانبیاء، جانشین تبلیغات جبهه جنوب در عملیات‌های زیادی شرکت کرد و حدود 20 ماه در جبهه بود.

۰ نظر ۰۴ دی ۹۳ ، ۱۴:۰۷
مجتبی دهقانی پوده
بسم الله الرحمن الرحیم

۰ نظر ۰۱ دی ۹۳ ، ۱۵:۴۷
مجتبی دهقانی پوده
مقایسه عصر حسنین از دیدگاه شهید مطهرى
1. سؤال: این‏که فرمودید: «اگر امام حسن (علیه السّلام) صلح نمى‏کرد، تاریخ او را ملامت مى‏کرد که چرا با این‏که مى‏توانستى شرایط خود را در صلحنامه بگنجانى، این کار را نکردى؟» درست به نظر نمى‏رسد، زیرا مردم فرستادن کاغذ سفید امضاء براى امام حسن (علیه السّلام) را یک نیرنگ تلقّى مى‏کردند؛ چرا که این کار بدین معنى است که تو هرچه مى‏خواهى بنویس، من که حرف‏هاى تو را قبول ندارم. معاویه را مردم در زمان حضرت امیر شناخته بودند...
جواب: اتّفاقا در آن [کاغذ] سفید امضاء، معاویه مى‏توانست نیرنگ دیگرى به‏کار ببرد و آن این است که ببیند شرایطى که امام حسن (علیه السّلام) مى‏نویسد، یک شرایط اسلامى است یا شرایط غیراسلامى؟ چون معاویه از نظر وضع و موقعیّت خودش ـ از نظر واقعیّت هم همین‏طور ـ مى‏خواست روشن شود که امام حسن (علیه السّلام) چه مى‏خواهد؟ (هم امام حسن (علیه السّلام) مى‏خواست این کار بشود و هم معاویه) آیا شرایط او به نفع خودش است یا به نفع مسلمین؟ ما دیدیم همه شرایط به نفع مسلمین بود، و غیر از این، امام حسن (علیه السّلام) نه مى‏توانست بکند و نه مى‏کرد. شما مى‏گویید که: مردم این را نیرنگ تلقّى مى‏کردند. اتّفاقا مردم مى‏گفتند: چه آدم خوبى است! (و به امام حسن (علیه السّلام) مى‏گفتند:) حرفهایت را بزن، ببینیم آخر تو چه مى‏خواهى؟ آیا حرفت فقط این است که من باید خلیفه باشم یا حرف دیگرى دارى؟ اگر حرف دیگرى دارى، این‏که حاضر است که واقعا مسلمین را به سعادت برساند.
۰ نظر ۲۹ آذر ۹۳ ، ۱۹:۳۵
مجتبی دهقانی پوده
یسم الله الرحمن الرحیم
آیت الله خامنه ای از شخصیت های کم نظیر و در ابعادی بی نظیر تاریخ معاصر هستند

آیت‌الله حسینی بوشهری گفت : آقای راشد به بنده گفت «در دورانی که رهبر معظم انقلاب در سیستان تبعید بودند، به اتفاق آیت‌الله صدوقی خدمت ایشان رفتیم، سپس من به بازار رفتم و وقتی بازگشتم دیدم این دو(رهبر انقلاب و آیـت‌الله صدوقی) سرگرم یک مباحثه جدی علمی هستند، من گفتم چه خبر است، سپس از رهبر انقلاب جدا شدیم، آیت‌الله صدوقی فرمودند «مشت آسید علی پر است».

۰ نظر ۲۷ آذر ۹۳ ، ۱۳:۵۷
مجتبی دهقانی پوده
بسم الله الرحمن الرحیم
واکنش آیت‌الله مصباح به بی‌حیایی برخی مسوولین
عضو خبرگان رهبری گفت: اگر اهمیت نعمت عظیم ولایت‌فقیه و شخص امام (ره) و رهبری را درک کنیم، متوجه می‌شویم، امروز دشمن‌ترین افراد کسانی هستند که در جهت تضعیف ولایت‌فقیه و شخص ولی‌فقیه گام بر می‌دارند.
۰ نظر ۱۰ آذر ۹۳ ، ۱۹:۰۴
مجتبی دهقانی پوده
بسم الله الرحمن الرحیم

در گذشته، حوزه‌های علمیّه در قبال حکومتها، در محیطهای شیعی و غیرشیعی، سه نوع عملکرد داشتند: یکی این‌که وابسته به دستگاههای قدرت بودند و روحانیتْ دولتی بود. در محیطهای مسیحی هم این‌گونه بوده و هست. حتّی در محیطهای غیرشیعی هم، روحانیت، بخشی از دستگاههای دولتی است. این، از نظر ما مردود است و قبول نداریم و آن را برای روحانیتْ مضرّ می‌دانیم. دستگاههای دولتی، نوسان و تلاطم دارند و آینده‌شان به طور دقیق قابل پیش بینی نیست. روحانیت باید همیشه امکان حضور قدرتمندانه‌ی نصیحت‌آمیز یا دخالت‌آمیز را برای خودش حفظ کند، والّا نمی‌تواند کاری انجام دهد. این خصلت هم، با این‌که بخشی از دولت یا حکومت باشد، نمی‌سازد. حوزه باید مستقل باشد و این، یک فرض است.
۰ نظر ۱۰ آذر ۹۳ ، ۰۷:۵۹
مجتبی دهقانی پوده
بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه برای ما روحانیون مهم است، این است که جایگاه خودمان را در روند انقلاب پیدا کنیم. به نظر من، هنر روحانیت در طول تاریخ این بوده که جای خودش را پیدا کرده است؛ بخصوص آقایان جوان و برادران پُرنشاط باید برای آینده‌‌‌ها به این نکته توجه کنند. این بینش، افق دید روحانیت را مشخص می‌‌‌کند. هزار سال است که روحانیت شیعه به صورت یک صنف و یک قشر باقی است. از این هزار سال، حدود چهارصد سالش دوران عدم تقیه است که کشور، کشور شیعه؛ و روحانیت هم روحانیت شیعه بود اما ششصد سال از این هزار سال، دورانی است که روحانیت در تقیه، در خفا، در فرار و در حبس زندگی کرده است. این تاریخ هزارساله، دو دوران کاملًا متمایز از هم را گذرانده است.
۰ نظر ۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۳:۵۸
مجتبی دهقانی پوده
بسم الله الرحمن الرحیم

آشنایی‌اش با شهید غفاری برمی‌گردد به روزهای مهر سال 59. روزهایی که هجمه بی‌امان رژیم بعث او را چون بسیاری از جوانان هم‌سن و سالش به جبهه کشاند. شیخ‌محمود غفاری را بار اول توی مرکز پشتیبانی سپاه در کرمانشاه دید، روحانی ملبسی که بین بچه‌های اعزامی از تهران خیلی نظرش را جلب کرد.

فردای همان روز با هم توی پادگان ابوذر سرپلذهاب بودند. در یکی از همان ساختمانهای پنج طبقه پادگان که بچه‌ها را توی آن‌ها جا دادند. غالباً بچه‌هایی که با هم اعزام شده بودند همدیگر را می‌شناختند یا حداقل در آن یکی،‌ دو روز رابطه نزدیکی بین‌شان برقرار شده بود، برخلاف او که برایش هیچ چهره‌ای آشنا نبود. طول سالن را قدم می‌زد که چشمش به حاج‌آقا افتاد. او هم گوشه‌ای تنها نشسته بود و فکر برده بودش. شاید به آیند‌ه‌ای که هیچ‌کس نمی‌دانست چه چیزی انتظارشان را می‌کشد. آرام‌آرام خودش را کشید کنار حاجی و با یک سلام ساده کنارش نشست. همین سلام، مقدمه آشنایی‌شان شد. آشنایی‌ای که ما را بر آن داشت مقابلش بنشینم تا حاج‌محمد صادق از دانسته‌هایش از شیخ‌محمود غفاری برای‌مان بگوید.

۰ نظر ۰۵ آذر ۹۳ ، ۲۰:۰۱
مجتبی دهقانی پوده