جبهه عجیب و غریب
چهارشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۲۵ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
http://ofoghhawzah.com
خبرنگاران
خارجی را آورده بودند تا پیروزی ما در شکستن محاصره آبادان را ببینند.
صدام گفته بود اگر بخواهند به آبادان بروند باید از او اجازه بگیرند، اما
حالا ما سربلند بودیم. درخواست خبرنگاران مصاحبه با فرمانده منطقه بود.
قبول کردیم و راه افتادیم.
عراقیها هنوز مقاومت میکردند و صدای بلند و پیوسته انفجارها و رگبار مسلسلها حکایت از جنگی سخت داشت. مصطفی (ردّانیپور) میان بچهها در حال آرپیجیزدن بود. از پشت خاکریزی که موضع قبلی دشمن بود، او را به خبرنگاران نشان دادم. بنده خدایی هم ترجمه میکرد.همون که لباس سبز پوشیده، فرمانده عملیاته! با اون مصاحبه کنید. بریم جلو، کنار تانکی که داره میسوزه؟خارجیها با تعجب نگاه میکردند. مترجم گفت: خبرنگار انگلیسی میگه مردم شما غیر عادیاند. فرماندهان و رزمندگان شما هم غیر عادیاند. همهچیز اینجا عجیب و غریبه!
http://ofoghhawzah.com
۹۳/۱۱/۰۱