هرکس میخواهد خدا را ببیند به جبههها برود
شهید
آیةالله اشرفی اصفهانی، چهارمین شهید محراب، با وجود هشتادسال سن، با شور
فراوان به جبهههای غرب و جنوب میشتافت و میفرمود: قدرت خدا در
جبهههاست. هر کس میخواهد خدا و دست خدا را ببیند، به جبههها برود. باور
کنید اگر من دستم رعشه نداشت،
چند روزی برای اسلحهآموزی میرفتم و با کمال افتخار مانند حبیب بن مظاهر، آنجا در راه اسلام کشته میشدم... .
امام خمینی(ره) در مورد این شهید محراب گفتهاند:
او در جبهه دفاع از حق از جمله اشخاصی بود که مایه دلگرمی جوانان جبهه بود و از مصادیق بارز رجال صدقوا عاهدواالله علیه بود.
اقامه نماز شکر برای آزادسازی قصر شیرین
شهید محراب، آیةالله اشرفی اصفهانی، دائماً با حضور در جبههها به دیدار رزمندگان میشتافت و مقید بود که برای آنان سخنرانی کند. با یکایک رزمندگان مصافحه میکرد و با آنان به گفتوگو مینشست و میفرمود: وقتی به جبهه میروم تا مدتی روحیهام قوی میشود. علیرغم کهولت سن مسافتهای طولانی و راههای صعبالعبور را به عشق دیدار دلاور مردان جبهه توحید، با وسایل نقلیه نظامی در شرایط دشوار میپیمود. بارها در جبهههای ایلام، قصر شیرین و پادگان ابوذر، گیلان غرب، نوسود، بستان، آبادان، خرمشهر، سومار حضور یافت و با سخنرانیهای دلنشین، به سپاهان اسلام روحیه بخشید. پس از آزادی قصر شیرین به آن شهر سفر کرد و با خواندن دو رکعت نماز شکر در مسجد این شهر، سپاسگزاری خود را به درگاه خداوند بهجای آورد.
نیایش برای عملیات مسلمبن عقیل
در شب جمعه هشتم مهر 1361 در منطقه غرب، عملیات مسلمبن عقیل با حضور شهید و تنی چند از مقامات کشوری و لشکری آغاز شد. ایشان در آن شب حال عجیبی داشت و یک لحظه آرام نداشت و تا صبح به دعا و مناجات مشغول بود و لحظهای هم به استراحت نپرداخت. نزدیکیهای صبح بود که یک عدد گلوله توپ در نزدیکی چادر ایشان منفجر شد. فرماندهان جهت ترک آن محل اصرار کردند، اما ایشان نپذیرفت و فرمود:
من از این محل نمیروم و آماده هر گونه مسئلهای هستم، زیرا خون من رنگینتر و جان من عزیزتر از این عزیزان رزمنده نیست. من باید تا پایان عملیات اینجا باشم. سرانجام شهید محلاتی، عبا و عمامه ایشان را برداشت و بر سر و دوش ایشان گذاشت و عصا را به دستش داده و او را عازم کرمانشاه کرد.
http://ofoghhawzah.com